نویسنده: اریک آپتاکرافت

ارائه اختصاصی از آموزش و تمرین تیراندازی

مترجم: مهدی نیسی پور

هيچكس نمي تواند يك تيرانداز تمام وقت باشد. با توجه به شرايط زندگي و تصميماتي كه در طول زندگي ميگيريم، همه ي ما كه نمي توانيم در واحد تك تيراندازان ارتش يا ساير نيروهاي نظامي استخدام شويم يا اينكه يك تيرانداز مأمور به خدمت در آكادمي المپيك باشيم. بعضي از تيراندازان هنوز در حال تحصيل بوده و برخي ديگر هم در حال طي كردن يك مسير شغلي شخصي و يا درگير مسئوليتهاي اجتماعي يا زندگي شخصي خود هستند. تعداد بسيار كمي از افراد بعد از صرف وقت براي كارهاي اصليشان وقتي را هم به ورزش اختصاص ميدهند. آيا شما هم يك تيرانداز پاره وقت هستيد؟ شما چگونه اهدافتان را دنبال ميكنيد؟ آيا مي توانيد به عنوان يك تيرانداز پاره وقت به موفقيت هاي بين المللي دست پيدا كرده و عضو تيم ملي كشورتان باشيد؟ كار سختي است ولي غير ممكن نيست.

هم اكنون من عضو تيم بين المللي تيراندازان ارتش هستم، اما بسياري از موفقيتهاي خود را زماني كسب كردم كه هنوز استخدام نشده بودم. از پايان سال 2000 تا بهار 2008 يك شغل دولتي تمام وقت داشتم و ضمناً افسر نيروي دريايي هم بودم. با اين حال اهدافم را در تيراندازي دنبال مي كردم. در طول آن مدت چهار مدال قهرماني تيمي و انفرادي، سه مدال جام جهاني و دو مدال فينال جام جهاني را كسب كردم و موفق به شكست ركورد جهان در ماده درازكش شدم. حتي به عنوان بهترين تيرانداز مرد مسابقات ارتش هاي جهان انتخاب شدم و همه ي اين افتخارات را زماني كسب كردم كه يك تيرانداز پاره وقت بودم!

اولين كاري كه براي تبديل شدن به يك تيرانداز پاره وقت در كلاس جهاني بايد انجام دهيد اين است كه مهارتهاي مديريت زمان را در خودتان تقويت كنيد. من 40 ساعت در هفته به شغل مهندسي ام مشغول بودم و كاري كه در نيروي دريايي انجام مي دادم هم به 20 ساعت زمان در هفته نياز داشت. بنابراين وقت فراغتي براي تمرين نداشتم. به همين دليل مجبور بودم كه خيلي سريع روش مديريت زمان را بياموزم. وقتي قرار بود در يك مسابقه بزرگ شركت كنم، يك زمان تمرين روزانه ي کاملاً مشخص و محدود را براي خودم در نظر ميگرفتم. به همين خاطر ناچار بودم كه حتي در شلوغترين روزهاي كاري خودم، زماني را كه براي هدفم كافي بود به تمرين اختصاص دهم. در طول تمرين مي بايست فقط و فقط روي تمرين تمركز مي كردم زيرا زمان بسيار اندك بود. صحبت من راجع به كيفيت تمرين است نه كميت آن. 10 شليك عالي و هدفمند در نهايت خيلي بهتر از 100 شليك بي هدف است. مطمئن شويد كه محل تمرين شما عاري از هر عامل مخربي است كه ممكن است روند تمرينتان را مختل كند. نه صداي تلويزيون و راديو، نه سر و صداي بچه ها و نه حتي پارس سگ هم نبايد به گوش برسد. تجهيزات خودتان را آماده كنيد و بلافاصله مشغول تمرين شويد. اگر به 5 دقيقه زمان براي آماده كردن تجهيزات خود نياز داريد، پس بايد در دقيقه ي ششم مشغول تمرين باشيد! اگر در يك باشگاه عمومي تمرين مي كنيد بايد خيلي مراقب حد و حدود روابط اجتماعي خود باشيد. به ياد داشته باشيد كه هدف همه ي افرادي كه به باشگاه آمده اند مشابه هدف شما نيست. خيلي از تيراندازان فقط براي تفريح به سالن مي آيند و بيشتر به دنبال جنبه هاي اجتماعي و گروهي اين ورزش هستند. درست است كه باشگاه واقعاً جايي براي تعامل و برقراري روابط اجتماعي است، اما نه زماني كه در فصل پيش از مسابقات هستيد. زمان تمرين شما محدود است، بنابراين نهايت استفاده را از آن ببريد.

اگر به صورت پاره وقت تيراندازي مي كنيد، بايد خيلي مراقب حالت گيري و تنظيمات سلاح باشيد. خود من حالا به عنوان يك تيرانداز حرفه اي يا تمام وقت سعي مي كنم هر تغييري را حداقل يك هفته قبل از مسابقه بررسي كنم تا از مفيد بودن آن اطمينان حاصل كنم. اغلب اين طور به نظر مي رسد كه هر تغييري در اولين مرتبه مثبت و مؤثر است، اما بررسي هاي دوم، سوم و بعدي است كه مي تواند اثربخشي آن را در طول يك بازه ي زماني طولاني تر به طور واقعي نشان دهد. اگر تيراندازي هستيد كه فقط دو جلسه در طول هفته تمرين مي كنيد، بايد هر تغييري را حداقل براي چندهفته يا يك ماه بررسي كنيد تا از مؤثر بودن آن مطمئن شويد. تيراندازان پاره وقت معمولاً خيلي كوتاه و با عجله تمرين مي كنند، بنابراين لازم است هر وقت كه ديديد يك تغيير به خوبي جواب مي دهد، آن را بچسبيد و رهايش نكنيد! آن را جايي يادداشت كنيد. فرض كنيم كه شما تنظيمات جادويي سلاحتان را يافته ايد و به نظر ميرسد كه همه چيز از هر نظر عالي است. حالا اگر به مدت دوماه فرصت تمرين پيدا نكنيد و به باشگاه نرويد، ممكن است با اين كه به ياد داريد كه يك تغيير جادويي را پيدا كرده بوديد اما چگونگي انجام آن را فراموش كنيد! چنين اتفاقاتي شما را پیر مي كند، باور كنيد كه من همه ي اين ها را تجربه كرده ام. باز هم تأكيد مي كنم كه اگر تغييري ايجاد كرديد كه به خوبي نتيجه داد، حتماً آن را يادداشت كنيد و رهايش نكنيد. ببخشيد كه اين قدر توضيح مي دهم اما بايد به اين نكته هم اشاره كنم كه يك بار مرد نكته سنجي به من گفت كه تمرين با يك وضعيت استقرار ناكامل اما در حد قابل قبول، خيلي بهتر از جستجوي تمام نشدني براي يك حالت گيري بي عيب و نقص اما موقتي است. حالت گيري درازكش و به زانوي من به هيچ عنوان در طول چهارده سال گذشته تغييري نكرده است. آيا اين حالت گيري ها كامل و بي عيب هستند؟ قطعاً خير، اما من اينها را درست مثل كف دست خودم مي شناسم و مي توانم با همين ها هم به خوبيِ هر كس ديگري در دنيا و يا حتي بهتر از آنها تيراندازي كنم. سعي كنيد يك تيم پشتيبان براي خودتان پيدا كنيد. كساني كه اهداف شما را بشناسند و از آنها حمايت كنند. من به خاطر همسرم ساندرا خيلي خوش شانس هستم زيرا او خودش هم يك تيرانداز تپانچه است. او مي داند من چه مي خواهم و اين خواسته چقدر برايم اهميت دارد. او از انجام هركاري كه از توانش برآيد براي كمك به من دريغ نمي كند. سعي كنيد يك مربي پيدا كنيد كه بتواند به شما كمك كند. بعضي مربي ها تجربيات محدودي دارند و به خصوص نمي توانند به تيراندازان سطح بالا و حرفه اي كمك كنند. وقتي كه تجربه ي جدي خود را در تيراندازي آغاز مي كنيد بايد دسترسي بيشتري به مربيان طراز اول داشته باشيد. از تيراندازان ديگر هم كمك بگيريد و از اين كار واهمه نداشته باشيد. اگر فكر مي كنيد چيزي براي عرضه دارند، حتماً از آنها كمك بگيريد. بسياري از تيراندازان حرفه اي به درخواست كمك ساير تيراندازان پاسخ مثبت ميدهند. ولي اين نكته را به خاطر داشته باشيد كه اين كار زمان و مكان مناسبي را مي طلبد. اگر تيرانداز حرفه اي هستيد، عاجزانه خواهش ميكنم كه به تيراندازان تازه كاري كه از شما سئوال مي كنند كمك كنيد. خود من به اين موضوع پي برده ام كه گاهي از عملكرد يك تيرانداز حرفه اي، خيلي بيشتر از يك مربي مي توان درس گرفت. اين به معني خوب نبودن مربي ها نيست. من خودم هم يك مربي هستم؛ اما خود من در زمان مربيگري، بيشتر توانم را براي تحليل و فكر كردن راجع به چگونگي بيان يك موضوع صرف ميكنم. البته خيلي از موفقيت هاي دوران تيراندازي خودم را هم زماني كسب كردم كه مشغول مربيگري بودم. در سال 2007 من با نيروي دريايي به كويت اعزام شدم. به من دستور داده شده بود كه هفته اي يك روز به مربي تيم ملي تفنگ كويت كمك كنم. من اين كار را هر هفته در طول هفت ماه مأموريتم در كويت انجام مي دادم. با توجه به نزديك بودن مسابقات جام جهاني از فرماندهي خودم خواهش كردم تا به من اجازه دهد ضمن مأموريتم در آن كشور، در جام جهاني مونيخ هم شركت كنم. او موافقت كرد و من به جام جهاني رفتم و توانستم امتياز 599 را در ماده ي درازكش ثبت كنم، آن هم بدون اينكه حتي يك شليك در طول هشت ماه قبل از آن داشته باشم. من بخش زيادي از اين موفقيت را ناشي از همان دوره ي كوتاه مربيگري مي دانم. باور دارم كه اين كار به من كمك كرد تا ذهن خود را آماده نگه داشته و خيلي سريعتر از يك دوره استراحت غيرفعال به آمادگي مطلوب دست پيدا كنم. يكي از بزرگترين مزاياي شيوه ي پاره وقت براي من تعادلي بود كه توانستم در زندگي شخصي خودم ايجاد كنم. تيراندازي براي من بسيار مهم بود اما مهمترين داشته ي من نبود. من شاغل بودم و درگير مسائل خانوادگي و شخصي ديگري هم بودم كه مهمترينش زندگي مشتركم با ساندرا بود. من همه ي تخم مرغ هايم را در سبد تيراندازي نگذاشته بودم و همين مسئله فشار زيادي را از روي دوشم برداشته بود. اين موضوع باعث شده بود كه تقريباً همه ي مسابقات براي من به تعطیلات آخر هفته شبيه باشد تا يك رقابت حساس ورزشي. حالا كه تيراندازي شغل من است، بايد خيلي سختتر تلاش كنم تا اين تعادل را حفظ كنم.

مسئله ي دسترسي به باشگاه هم مي تواند يك معضل بزرگ براي ورزشكاران پاره وقت باشد. زماني كه در  كلورادو زندگي مي كردم، حدوداً 2 ساعت تا باشگاه OTC كلورادو اسپرينگز فاصله داشتم. اغلب اوقات تنها يك بار در ماه مي توانستم به آنجا بروم. هيچ چيز ديگري كه شبيه يك باشگاه بين المللي تفنگ باشد در نزديكي محل زندگي من وجود نداشت. نزديكترين جايي كه توانستم پيدا كنم يك باشگاه تفنگ به نام بولدركالب بود كه يك ليست انتظار ثبت نام ده ساله داشت! براي اين كه بتوانم خيلي زودتر در باشگاه عضو شوم، قبول كردم كه هفته اي يك روز به عنوان مربي تيم نوجوانان تفنگ بنچرست با باشگاه همكاري كنم. با اين كار من به باشگاه دسترسي كامل پيدا كردم اما خبري از ميدان 50 متر نبود. من خودم يك چارچوب قابل حمل ساختم و با نصب سيبل استاندارد 50 متر روي آن، اين مشكل را رفع كردم. حتي چند بادنما هم ساختم تا جهت باد را در ميدان به من نشان دهد. مجبور بودم از ميان ميزهاي بتني بنچرست شليك كنم اما با اين حال به نتيجهاي كه مد نظرم بود دست پيدا كردم. هر موقع كه لازم بود در فضاي باز تمرين كنم، به بولدركالب ميرفتم. ماه هاي بسياري قبل از آن، من تنها يك تيرانداز نوجوان در اسپوكين واشنگتن بودم. فقط اين امكان را داشتم كه در ميدان 50 فوت باشگاه و آن هم فقط يك بار در هفته تمرين كنم. در ساير مواقع هم در زيرزمين خانه ي مادري با يك تفنگ بادي تمرين مي كردم. از داخل اتاق خواب خودم به سمت پايين راهرو و داخل انباري شليك ميكردم. سيبل هاي پنج خال را روي يك مشت كتابچه راهنماي تلفن كه روي لبه ي شومينه بود مي چسباندم. هدفم از گفتن اين خاطرات اين است كه بگويم براي هر خواسته اي راهي وجود دارد. ذهنتان را باز كنيد و فكرتان را به كار بيندازيد. از تمرينات كراس و سه وضعيت هم استفاده كنيد. در كلورادو به جز مسابقات قهرماني تفنگ راكي مانتين بادي، هيچ مسابقه بين المللي ديگري برگزار نمي شد. من مي خواستم در مسابقات بيشتري تيراندازي كنم، به همين خاطر از تمرينات كراس استفاده كردم. من در بعضي از مسابقات بنچرست، تفنگ درازكش 50 فوت و ليگ زمستاني تفنگ 50 فوت شركت ميكردم. زماني كه هدف شما با مسابقاتي كه به آن دسترسي داريد، منطبق نيست، بهترين كار اين است كه از همان مسابقات به عنوان يك فرصت تمريني براي حفظ وضعيت آمادگي خودتان استفاده كنيد. من فقط يك تيرانداز تفنگ خفيف هستم اما سالهاست كه براي كمك به حفظ وضعيت آمادگي خود در حالت ايستاده ي خفيف سه وضعيت، در انواع مسابقات تيراندازي شركت مي كنم. اين هم يك مدل از تمرينات كراس به حساب مي آيد كه به شدت آن را به تيراندازان و به خصوص تيراندازان سهوضعيت توصيه مي كنم. نكته ي جالبي كه در تيراندازي با تفنگ بادي وجود دارد اين است كه تعداد باشگاه هاي سلاح های بادي خيلي زياد است و حتي مي توانيد بسته به موقعيت خودتان حتي در يك زيرزمين، گاراژ يا مزرعه هم تيراندازي كنيد.

اگر هر راهكار ديگري هم جواب نداد، لااقل مي توانيد به شكل خشك تمرين كنيد. به خاطر دارم كه در زماني كه براي توسعه مهارت خودم در تيراندازي تلاش ميكردم، بسياري از تيراندازان حرفه اي و درجه يك دهه ي 60 و 70 با حرارت خاصي از اثربخشي فوق العاده ي تمرين خشك و نقش آن در دستيابي شان به مدال المپيك تعريف ميكردند. من اين صحبت ها را به گوش جان خريدم و مدت زمان بسياري را در دوره ي نوجواني به تمرين خشك اختصاص دادم. 20 سال بعد از آن ابزارهاي كمكي تمرين الكترونيك به بازار آمد و تمرين خشك را به يك روش تمرين مستقل و شخصي تبديل كرد. اين ابزارها فرستنده ها و گيرنده هايي دارند كه روي سلاح و هدف شما متصل شده و نتيجه ي شليك خشك را روي كامپيوتر به شما نشان مي دهند. با اين وسيله خيلي سريع ميتوانيد نتيجه شليك خشك خودتان را تماشا كنيد. اين ابزار، صداي شليك شما را مي شنود و محل اصابت تير فرضي را روي مانيتور كامپيوتر نمايش مي دهد. حتي ميتوانيد مسير حركت لوله ي سلاح و طرز نگهداري سلاح را در فضاي هدف ببينيد. عجب چيز معركه اي! من از تمرين دهنده ي الكترونيك خودم در 95 درصد موارد استفاده مي كنم و معتقدم كه به طور مستقيم در موفقيت هاي بين المللي من طي سالهاي 2001 تا 2007 نقش داشته است. با هزينه اي به مراتب كمتر از خريد فشنگ مي توانيد يك دستگاه تمرين خانگي ريكا [یا اسکت] تهيه كنيد. با كمي هزينه ي بيشتر مي توانيد يك ناپتل خريداري كنيد. البته هيچ چيزي جاي شليك واقعي به هدف را نمي گيرد، اما اين نوع مديريت هزينه، ارزشش را دارد. يكي ديگر از مزاياي تمرين خشكِ بيشتر، اين است كه لوله ي سلاح شما عمر بيشتري خواهد داشت و خيلي ديرتر مستهلك مي شود. اما يك نكته را نبايد فراموش كرد و آن اينكه هميشه بايستي با خشاب خالي تمرين خشك را انجام دهيد و يا اين كه از يك سوزن شليك خشك استفاده كنيد. اگر اين كار را نكنيد، خزانه ي سلاح در طولانی مدت آسيب خواهد ديد و يا سوزن شليك خواهد شكست. نمي خواهم بگويم كه دستيابي به موفقيت هاي بين المللي با تيراندازي به شكل پاره وقت آسان است. نه اين طور نيست، اما آنچه واقعيت دارد اين است كه اين مهم با كمي برنامه ريزي، تمركز و البته مقدار زيادي تلاش دستيافتني است. به اميد ديدار شما روي سكوهاي مسابقات بين المللي، موفق باشيد و از تيراندازي لذت ببريد.

منبع: مجله USA Shooting News